تفکر تاریخی

چگونه نوجوانان  جوان را در تفکر تاریخی درگیر کنیم؟

هنگام صرف صبحانه، پسر 12 ساله از مادرش پرسید: کوروش آدم  بدی بوده است؟.”

مادر پرسید.”چرا چنین می گویی؟” گفت برای این که پادشاهان آدم های بدی هستند

پرسیدم: چرا فکر می کنی پادشاهان آدم های بدی بوده اند

گفت: برای این که آن ها جنگ می کردند و آدم ها را می کشتند و به مردم ظلم می کردند.

مادر: «بعضی‌ها فکر می‌کنند او خوب بود، برخی دیگر مخالفند.

سپس به پسرش توضیح داد که فکر می‌کنم او کارهایی انجام داده است که منصفانه نیست بگوییم او آدم بدی بوده است. . به او گفت کوروش شاه پارسی که به‌خاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چندملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است. 

پسر نظری نداشت و خوردن صبحانه را از سر گرفت. مادر و پدر در خانه اشان کاملاً برای درست فکر کردن برنامه ریزی کرده اند.

رویکرد قدیمی

کلاس پسر بیش از دو هفته است که درباره کوروش و داریوش یاد می‌گیرند  و آموزش سراسر مربوط به جنگ ها، کشتارها و کشورگشایی هاست.

اولاً این روش آموزش تاریخ نیست. این رویکرد – غیرانتقادی، تاریخ واقعی، و فهم آن در پس روایت این رویدادها و در جزئیات بسیار پذیرفته است.

ثانیاً من از فقدان صلاحیت فرهنگی معلم شوکه شده ام. نمی‌توانم تصور کنم وقتی به چهره‌های نوجوانان، مانند همکلاسی‌هایشرا وقتی که تاریخ هخامنشی را خلاصه شده در کشورگشایی و جنگ یاد می گیرند.

استانداردهای لازم برای آموزش تاریخ در کلاس‌های تاریخ ، در کنار استانداردهای محتوا، مجموعه‌ای از استانداردها برای آموزش مهارت‌های تحلیل تاریخی وجود دارد که از مهدکودک شروع می‌شود.

اگر قرار است مدارس ما در آماده‌سازی جوانان ما برای مشارکت فعال در یک جامعه مشارکتی موفق باشند، باید فراتر از آموزش استانداردهای محتوایی در تاریخ برویم. عمیق تر رفتن به این معنی است:

نوجوانان باید بدانند که تاریخ یک ساخت و ساز است. این بدان معناست که نوجوانان تشخیص می‌دهند که «هیچ حقیقتی وجود ندارد، فقط داستان‌ها وجود دارد»، همانطور نوجوانان همچنین باید بدانند که تاریخی که نوشته شده است داستانی است با سویه های مختلف که که هم توسط پیروزمندان، فاتحان، صاحبان قدرت که بخش کوچکی از جمعیت را تشکیل می‌دهند، روایت می‌شود و هم توسط مغلوبان و شکست خوردگان و البته گروه های اندکی که در تلاش هستند تا از دل تاریخ چیزهای و وقایع درست را شناسایی کنند.

نوجوانان باید بدانند که چگونه تاریخ را ساختارشکنی کنند و آن را دوباره بنویسند و دوباره بفهمند. بنابراین مهم است که بدانند چگونه تاریخ را باید مطالعه کنند و یا این که فهم تاریخی به چه کار آن ها می آید.

این بدان معنی است که کودکان یاد می گیرند که چگونه مورخ باشند. آنها می توانند منابع اولیه را تجزیه و تحلیل کنند و تفاسیر خود را توسعه دهند. آن‌ها می‌توانند سوگیری را در تفاسیر دیگران شناسایی کنند و در نظر بگیرند که امتیاز و موقعیت چگونه بر نحوه ثبت رویدادها تأثیر می‌گذارد. آنها همچنین به دنبال داستان هایی هستند که گفته نشده است و به آنها گوش می دهند و ارزش افشای آن داستان ها را می بینند.

نوجوانان تاریخ خود را می دانند اگر؛

یک فردقبل از اینکه درباره کوروش بیاموزد در مورد تاریخچه خانوادگی خود بیاموزد. او ابتدا باید در مورد چگونگی تأثیر گذشته بر زمان حال، در مورد افرادی که از آنها آمده است و در مورد مبارزات و دستاوردهای اجداد خود بیاموزد. شاید چنین ترتیبی از آموزش منجر به لذت بردن بیشتر کودکان از تاریخ شود – در واقع، این باید استاندارد دیگری باشد.

نوجوانان از مطالعه تاریخ لذت می برند و ارزش آن را درک می کنند اگر؛

درک ‌کنند که برای اینکه ما دنیای خود را بهتر کنیم، برخی از بی‌عدالتی‌های وحشتناک را برطرف کنیم و شاید حتی سیاره خود را نجات دهیم، باید گذشته را درک کنند. آنها باید بفهمند ما چگونه به جایی که هستیم رسیدیم و باید قدرت خود را بشناسند تا بتوانند شرایط را تغییر دهند. تاریخ برنامه درسی ایده آلی است که اجازه می دهد این اتفاق بیفتد، اما تنها در صورتی که نوجوانان از مطالب لذت ببرند و ببینند که چگونه می تواند ابزاری برای توانمندسازی باشد.

یک رویکرد جدید

هیچ مشکلی با آموزش کودکان و نوجوانان در آموزش تاریخ وجود ندارد، تا زمانی که از آنها خواسته شود انتقادی فکر کنند و دیدگاه های متعددی را در نظر بگیرند، و تا زمانی که در مورد افراد دیگر نیز یاد بگیرند.

منظور من این است: آن ها می توانند مطالعه حکمرانان و یا هر چیز دیگر را با خواندن دیدگاه های مختلف در مورد آن ها انجام دهند و بعد بخواهیم تا خودشان دست به کار شوند و دریابند که چه چیز را می توانند درست بدانند یا نه. این که چه چیزی یک قهرمان را می‌سازد یا چه چیزی باعث می‌شود کسی شایسته احترام باشد و اقدامات آن ها را ارزیابی کنند و حالا از دل همه این فکر کردن ها و ارزیابی کردن ها چیز درست را پیشنهاد دهند.

با این نوع نگاه هست که فرزندان ما در هر رشته ای که تحصیل کنند می دانند که چگونه هر علم . کسب و کاری روی شانه های تاریخ خودش ایستاده است و آن ها می توانند با عمیق شدن در تاریخ علم یا کسب و کارشان که به آن می پردازند مرزهای آن را جا به جا کنند.

ما در بنیاد فکر در دوره های تفکر تاریخی تلاش می کنیم نحوه مواجهه با تاریخ و آموزش آن و نحوه فکر کردن در مورد آن را با نوجوانان تمرین کنیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *